زندگینامه شهید اسماعیل دوستان
زندگی نامه شهید اسماعیل دوستان از مراغه
قائم مقام فرمانده گردان امیر المومنین (ع)
اول خرداد ۱۳۳۷ ه ش در شهرستان مراغه به دنیا آمد.
تولدش همزمان با روز عید قربان بود، به همین دلیل بر او نام اسماعیل نهادند. پدرش کشاورز بود.
اسماعیل در دوران کودکی نماز میخواند و در ماه رمضان روزه میگرفت و با شوق بسیار در مساجد حضور مییافت. و در مراسم مذهبی شرکت میکرد.
خانواده پس از او صاحب دو پسر دیگر به نامهای محسن و حسین شد که وی با آنها رابطه بسیار صمیمانهای داشت و آنها را در مسائل مذهبی هدایت میکرد.
او مقاطع دبستان و راهنمایی را با موفقیت به پایان برد.
اسماعیل دوران متوسطه را در رشته اقتصاد در دبیرستان اوحدی مراغهای گذراند و موفق به اخذ دیپلم شد.
در دعای ندبه و کلاسهای آموزشی قرآنکه در مسجد چهل پا در مراغه برگزار میشد شرکت میکرد.
روزی که اداره شهربانی مراغه به تصرف مردم درآمد، اسماعیل فهرست اسامی هفتاد نفر را پیدا کرد که اسم خود او در آن فهرست بود.
پس از مدتی انجمن اسلامی الهادی را تشکیل داد.
کار این انجمن برگزاری کلاسهای عقیدتی و نظامی بود. این انجمن در محله چهل پا در مسجد حاج فتحعلی تشکیل میشد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اسماعیل به سپاه پیوست و دوره سربازی خود را در پادگان امام رضا (ع) طی کرد. پس از پایان خدمت سربازی در حالی که همچنان با سپاه همکاری داشت، به عنوان معلم در آموزش و پرورش مشغول کار شد و در دورترین روستاها به تدریس بینش اسلامی میپرداخت.
اسماعیل، یک بار به بوکان اعزام شد و در آنجا زخمی شد و از طریق ارومیه، تبریز به مراغه انتقال یافت.
او به پیشنهاد حاج رحیم قنبرپور - از دوستان نزدیکش ازدواج کرد.
اسماعیل در سال ۱۳۶۰ و ۱۳۶۲ صاحب دو فرزند پسر به نامهای هادی و مهدی شد. با آغاز جنگ عراق علیه ایران، راهی جبهههای جنگ شد.
رئیس آموزش و پرورش مراغه میگوید:
هر کاری کردم نتوانستم نگهش دارم. اتاقی برایش در نظر گرفته بودیم، نپذیرفت.
گفت: این اتاقهای مجلل نمیتواند مرا از رفتن به جبهه بازدارد.
پس از مدتی، محسن - برادر کوچکتر و فرزند دوم خانواده - هم راهی جبهه شد. اسماعیل ابتدا در پشت جبهه مسئول ستاد پشتیبانی جنگ بود و هدایای مردم را به جبهه انتقال میداد. در این ایام به شرکت در تشییع جنازه شهدا بسیار حساس بود و در هر شرایطی در مراسم حضور مییافت. به گفته یکی از همسنگرانش: «زمانی که به جبهه اعزام میشدیم راه را طوری انتخاب میکرد تا بتوانیم از مجروحان جنگی عیادت کنیم. وی در جبهه هم نمازش را اول وقت میخواند.»
بعد از مدتی به گردانهای رزمی پیوست وبه خط اول جبهه رفت.
ابتدا در گردان سلمان خدمت میکرد و بعد به گردان حبیب بن مظاهر رفت و فرمانده گروهان شد.
بعد از شهادت حمید پرکار - که از دوستان نزدیک اسماعیل بود - تعدادی از بسیجیان قصد داشتند در تشییع جنازه او شرکت کنند. ولی وی آنها را از رفتن بازداشت و گفت: «روح شهید از اینکه اینجا بمانید و راهش را ادامه دهید و گردان را حفظ کنید بیشتر خوشحال میشود.»
اسماعیل در عملیات والفجر ۸ نیز شرکت داشت و در سمت فرماندهی گردان سلمان در فاو در سختترین محور عمل میکرد. برای او سمت وپست ومقام مطرح نبود.
اسماعیل بعد از آن در عملیات کربلای ۵ در شلمچه قائم مقام گردان امیرالمؤمنین شد. او و نیروهای تحت امرش در محوری که پیشروی میکردند به میدان مین و موانع سیم خاردار برخوردند؛ در حالی که دوشکاهای دشمن نیز از مقابل به شدت آنها را زیر آتش گرفته بود. در همین هنگام اسماعیل مورد اصابت تیر دوشکای دشمن قرار گرفت.
بدین ترتیب، سردار اسماعیل دوستان در عملیات کربلای ۵ در اثر اصابت تیر دوشکا به ناحیه کمر و ترکش به صورت، در شلمچه به تاریخ ۲۱ دی ۱۳۶۵ به شهادت رسید.
آرامگاه او در گلشن زهرا در شهرستان مراغه واقع است.